از شمالگان تا مدار شش درجه (سفرنامه قطب شمال، سیبری، شش شهر چین و لنکاوی) (2 قسمت)

دوستان عزیز سلام. علی هستم، سی ساله، کارشناس ارشد علوم ارتباطات. سفرنامه پیش رو، حاصل سفری یک ماهه از نوع بک پکری به سه کشور روسیه، چین و مالزی است. در این سفر طولانی با من همراه باشید.

نکته: با توجه به طولانی بودن سفر، تلاش می کنم عمدتا به جزئیاتی بپردازم که دید بهتری از این سفر به شما بدهد.

آغاز ماجرا

یکی از بچه های گروه دوچرخه سواری که یک بک پکر حرفه ای است، پیشنهاد برنامه ایی داشت برای سفر به سیبری و چین که حدود 18 روز، پیش بینی شده بود. بعد از بحث و نظر خواهی گروهی و گفتگو های زیاد، نهایتا با اضافه شدن قطب شمال و همچنین تغییر یک مسیر هوایی به زمینی (عبور از مرز روسیه و چین)، در قالب یک گروه 18 نفره، مشغول تدارک سفر شدیم و برنامه کلی را به این ترتیب توافق کردیم:

– روسیه: مسکو، مورمانسک (قطب شمال) و سیبری (ایرکوتسک و دریاچه بایکال)

– چین: هاربین، پکن، داتونگ، شی ان، ژانگ جیاجی، چنگدو

– و نهایتا برای باز شدن یخ هایمان، جزایر شرقی مالزی (جزایر پرنتیان Perhentian Islands)، که البته در حین سفر، به دلیلی که اشاره خواهم کرد، به لنکاوی (Langkawi) در غرب، تغییر پیدا کرد.

 

مقدمات سفر

ما برای گرفتن ویزای چین، راه سختی پیش رو نداشتیم و پس از آماده کردن مدارک، با مراجعه به سفارت چین درخواست ویزا کردیم. هزینه ویزای تک، نفری 170 دلار شد. یادآور می شوم که برای دریافت ویزای چین نیاز به گواهی استطاعت مالی، حداقل به مبلغ ده میلیون تومان دارید. برای آگاهی از جزئیات بیشتر، می توانید به سایت سفارت چین در ایران http://ir.china-embassy.org مراجعه کنید.

و اما در مورد ویزای روسیه، قضیه کمی پیچیده بود. ما کار دشواری برای گرفتن ویزای روسیه داشتیم، چون بدون بلیط برگشت، اصولا ویزا صادر نمی شود و اینکه ما می خواستیم روسیه را زمینی ترک کنیم کار را سخت تر می کرد. بنابراین صلاح بر این بود که از طریق سفارت روسیه در تهران اقدام نکنیم. در نتیجه با چند بار بلیط گرفتن و پس دادن و مراجعه به یکی از کنسولگریهای روسیه، نهایتا توانستیم ویزا را برای همه گروه از قرار نفری، 330 هزار تومان، دریافت کنیم. بگذریم که اگر می فهمیدند قصد سفر به مورمانسک را داریم، حتی با داشتن ویزا، فورا ما را از فرودگاه مسکو به تهران بر می گرداندند! لذا بارها به هم یاد آوری می کردیم که اسم شهر مزبور را تا بعد از گیت فرودگاه مسکو ابدا به زبان نیاوریم.

ضمنا، اگر جایی شنیدید که ویزای روسیه برای ایرانی ها برداشته شده، بدانید این موضوع ابدا صحت ندارد مگر برای برخی مناطق و بصورت گروهی با هماهنگی قبلی که پروسه آن کم از ویزا گرفتن نیست.

خوشبختانه ویزای 15 روزه روسیه و ویزای یک ماهه چین، ده روز مانده به پرواز آماده شد. برای بیمه مسافرتی، به مدت سی و یک روز هم اقدام کردیم که هزینه آن سی هزار تومان شد.

همچنین، بلیت هواپیما برای مسیرهای تهران-مسکو، چنگدو-کوالالامپور و کوالالامپور-تهران و بلیت قطار برای مسیرهای مسکو- ایرکوتسک، ایرکوتسک-هاربین، هاربین- پکن، پکن-داتونگ، داتونگ-شی ان، شی ان-ژانگ جیاجی و ژانگ جیاجی-چنگدو (با توقف و تغییر  قطار در یی چانگ) تهیه شد.

بلیت پرواز تهران-مسکو را به مبلغ 833 هزار تومان به صورت آنلاین و از طریق یکی از سایت های داخلی و بلیت چنگدو-کوالالامپور و کوالالامپور-تهران را به ترتیب، 291 و 300 دلار، با ویزا کارت و از طریق سایت skyscanner خریداری کردیم. بلیط های قطار را هم از طریق یک دانشجوی ایرانی در چین-به عنوان واسطه-بوک کردیم که پرداخت ها بعضا با ویزا کارت و بعضا در محل ایستگاه قطار انجام می شد.

برای بوک کردن هاستل ها از طریق سایت Booking.com، اقدام کردیم به این شرح: مسکو (2 شب)، ایرکوتسک (2 شب)، هاربین (یک شب)، پکن (2 شب)، داتونگ (یک شب)، شی ان (2 شب)، ژانگ جیاجی (دو شب) و چنگدو (3 شب).

اولویت مان در انتخاب هاستل ها، بیشتر بر اساس نزدیکی به ایستگاههای قطار، نزدیکی به مرکز شهر و جاذبه های آن و رتبه آنها در سایت بوکینگ بود. به طور متوسط، قیمت هاستل در روسیه بین 8 تا 10 دلار و در چین بین 6 تا 11 دلار بود.

البته خرید بلیت پروازهای داخلی، از جمله بلیت دوسره مسکو-مورمانسک و کوالالامپور-لنکاوی، همچنین اقامت در بایکال (یک شب) و رزرو هاستل در مورمانسک (2 شب) و لنکاوی (3 شب)، در طی سفر، اقدام شد.

در فرصت باقیمانده تا آغاز سفر، نقشه آفلاین شهرهای مورد بازدید را، در برنامه  Maps. me دانلود کردم که خیلی به کارم آمد.

 

لوازم سفر

وقتی مجبوری یک ماه زندگی را در یک کوله 50 لیتری جا بدهی، آن وقت است که حسابی قضیه را جدی می گیری. بارها کوله را پر و خالی می کنی به امید چینش بهتر.

حقیقت این است که کوله من در این سفر مثل هیمالیا نوردها پر از وسایل ویژه و گران قیمت نبود، من فقط وسایل یک زندگی معمولی را البته برای آب و هوای خاص حمل می کردم که مسلما به دلیل محدودیت جا باید اولویت بندی می کردم. توجه داشته باشید که به غیر از پرواز اول، تمامی پرواز های ما بدون بار بود و فقط قانونا می شد یک کوله کابین سایز، با وزن 7 کیلو بدون لوازم ممنوعه به داخل کابین برد!

در زیر انتخاب هایم را برای شما می نویسم:

یک کوله 50 لیتری با امکان دسترسی از پایین، یک کوله کوچک با قابلیت تبدیل به کیف کمری، یک کیف کمری کوچک، کیف حمل پول و پاسپورت، کفش کوه (از سری بک بکینگ)، لباس بیس لایر (دو ست کامل داخل کرکی و نخی)، کاپشن اسکی، بادگیر تا شو، جوراب معمولی و جوراب کوهنوردی، کلاه پشمی و دستکش دوپوش، لباس پلار، عینک ضد بخار، اسکارف، شلوار کوه (ترکینگ) و شلوار جین، شلوارک و صندل، لباس راحتی، سرشعله گاز، هد لامپ، دوربین (گوپرو)، ساعت (Gshock)، پاور بانک، شارژر و کابل موبایل، لوازم پانسمان، مسکن و ویتامین، نخ و سوزن، شامپو سر و بدن، دستمال کاغذی و مرطوب، وسایل اصلاح، کرم مرطوب کننده دست و صورت و کرم لب، بالش بادی دور گردنی، ژل ضدعفونی کننده 100 میل، حوله مسافرتی، قاشق و چنگال سفری، خشکبار، بیسکوییت و شکلات، تعدادی هم کنسرو و غذای آماده برای دو تا سه روز.

با توجه به اینکه من کوهنوردی، دوچرخه سواری کوهستان، اسکی و قایقرانی می کنم اغلب وسایل را داشتم و یکی دو مورد را هم از دوستان قرض گرفتم.

حالا من مانده بودم و جا دادن وسایل در کوله پشتی!

3pYvjdHzVREu2V2fcWPPul5D41v2KQvn9lrAi0dQ.jpegتصویر شماره 1- لوازم سفر

bT1ELiHMhqecpRmiVN8OA28JPttAbl7w725Mi0Bi.jpegتصویر شماره 2- کوله های من

 

در اینجا شاید بد نباشد یک توضیح هم درباره کیف حمل پول و پاسپورتم اضافه کنم. یکی از استرس هایی که همه ما در سفر تجربه می کنیم، نگرانی بابت گم کردن پول و بدتر از آن پاسپورت است. وقتی بلایی سر پاسپورت بیاید، ناگزیر باید سفر را نیمه تمام رها کرد. بنابراین من قبل از سفر یک کیف تدارک دیده بودم که با کش به بازو متصل می شد و امن تر از کیف گردنی بود، کیف زیپ داری درست به اندازه یک پاسپورت با کش 7 سانتی که دو لایه دوخته بودم و دو سرش چسب داشت، طوریکه اگر چسب جدا می شد، به دلیل دو لایه بودن از بازو در نمی آمد. صد البته که من فقط بخشی از پولم را آنجا نگه می داشتم و نه همه را.

9JZfiFWSqz5KzphwLH3gFFDPbqANn3ELqhZGS8tr.jpegتصویر شماره 3- کیف حمل پول و پاسپورت

 

نخستین روز سفر: 26 آذر و یک خوشامدگویی گرم

از شب قبل با سه نفر از دوستان، یک ماشین هماهنگ کرده بودیم که صبح زود، هر کدام از ما را درب منزل سوار کند. بعد از رسیدن به فرودگاه و انجام تشریفات خروج، راس ساعت 8 صبح، با هواپیمایی ماهان، تهران را به مقصد به مسکو ترک کردیم. تقریبا دو سوم ظرفیت هواپیما خالی بود و بعد از یک پرواز 3 ساعت و نیمه، در فرودگاه بین المللی Vnukovo مسکو به زمین نشستیم.

دمای مسکو در لحظه ورود ما 5 و در گرمترین ساعات روز 7 درجه بالای صفر بود که به لحاظ آماری، گرم ترین روز پاییزی مسکو را رقم می زد و این یعنی یک خوشامدگویی عالی. برف اندکی باریده بود و زمین کمی خیس بود. سرمای هوا نه تنها آزار دهنده نبود، اتفاقا بسیار مطبوع بود.

در همان فرودگاه یک سیم کارت دیتای 15 روزه، با اینترنت نامحدود تهیه کردم که بسیار کارآمد بود. بعد از خروج از فرودگاه، با یک مینی بوس، راهی مرکز شهر شدیم. حدودا 45 دقیقه در راه بودیم تا به منطقه Belorusskaya رسیدیم. در ایستگاه مترویی به همین نام (خط 5 قهوه ای، ایستگاه A روی نقشه) سوار مترو شدیم و در ایستگاه Komsomol’skaya (ایستگاه B روی نقشه) پیاده شدیم. کابین های مترو از کابین های متروی تهران، بزرگتر و بعضا قدیمی تر بودند.

از مهم ترین ویژگیهای متروی مسکو، تزئینات جالب و معماری برخی ایستگاههاست که به نوبه خود، موزه ای به حساب می آیند!

NGp59BKd0ABxZdgULJHjG6JCMSfdBDVJtfaL0Zpy.jpegتصویر شماره 4- نقشه مترو مسکو

E5sD8espasA07oHmWO76gHiwAqyUPIUU5UWdOcql.jpegتصویر شماره 5- ایستگاه های مترو

h9JT3xczE6HNbp12jjDSN5Coewf06cwlswyxs96D.jpegتصویر شماره 6- ایستگاه های مترو

WJWgF6SHedni0BKXaVx6m5mkP31m6aCH9CTxmlX2.jpegتصویر شماره 7- ایستگاه های مترو

 

پس از بازدید ایستگاه مترو و خروج از آن، حدود ده دقیقه پیاده روی کردیم تا به هاستل محل اقامتمان  به نام آسترا (Astra) رسیدیم که در قلب مسکو واقع بود و در سایت بوکینگ امتیاز 8.9 داشت. خوبی آن این بود که با جاذبه های اصلی شهر، مثل میدان سرخ، کلیسای سنت بازیل و کاخ کرملین چیزی کمتر از 3 کیلومتر فاصله داشت. این هاستل را یک پدر و دختر قزاق، اداره می کردند.

H8WdyYL1hRuRYMHYlK12EZB27MKka8YTgeSjCzBJ.jpegتصویر شماره 8- نمای بیرونی هاستل آسترا

AYLY7p8kZZjREVsbHJEOtnaFP57UAuV5rHACIHJ7.jpeg تصویر شماره 9- اتاق ما در هاستل آسترا (عکس از اینترنت)

 

ناهار را در رستورانی ازبکی، صرف کردیم که گارسون رستوران، کمی فارسی هم بلد بود. اصولا رستوران های با سبک غذای ازبکی و گرجی، در مسکو زیاد است و با تشخیص اینکه شما مسلمان هستید، غذای حلال، به شما پیشنهاد می شود.

yZLXzQ4Bamdh8WAygZpqZuTaqB5hfgTJq9806Wrj.jpeg تصویر شماره 10- ناهار امروز

 

بعد از صرف ناهار پیاده به سمت میدان سرخ رفتیم. در میدان سرخ به مناسبت سال نو، جشنواره صنایع دستی برپا شده بود، شهربازی موقت کوچکی هم برای کودکان راه انداخته بودند و پیست پاتیناژ هم برای استفاده شهروندان تعبیه شده بود. انواع دکه های عرضه خوراکی هم به راه بود و محیط زنده و پر شوری داشت.

umzzhB3Z4j4hfRORoWzR7kEfDrybNiv1QswsBfgU.jpegتصویر شماره 11-میدان سرخ مسکو

B994yaNghzesAuDVQLfQRo36QeV59nIJLZDQ1aF2.jpeg تصویر شماره 12-میدان سرخ مسکو

VqQWPFVuEchuulIcavmzpK7mV4t3F5Wuq1SafkOj.jpeg تصویر شماره 13- میدان سرخ مسکو

6FlKh5OKUxkzGsfx5VoqeH8xOHYdxliSfH7hoSxu.jpegتصویر شماره 14- حال و هوای کریسمس در مسکو

 

سپس به سمت کلیسای زیبای سنت بازیل راه افتادیم که گنبدهای زیبا و رنگهای به کار رفته در آن خیره کننده بود. کلیسایی که در قرن شانزدهم و به دستور ایوان مخوف، ساخته شده است.

YOLm89c2SkhQFOm0YMWPy4Mtko25LqT2yiIZTEv7.jpegتصویر شماره 15- کلیسای سنت بازیل

74UDJi3DMOY6R4LdrXcOlMtnj4CNQLmVPa5pBop8.jpegتصویر شماره 16- کلیسای سنت بازیل

 

شب زودتر به هاستل برگشتیم تا برای فردا برنامه ریزی کنیم و استراحت کنیم.

هزینه ها

کرایه تاکسی از درب منزل تا فرودگاه برای 4 نفر : 120 هزار تومان (نفری سی هزار تومان)

سیمکارت: 400 روبل

هزینه فرودگاه مسکو تا هاستل: 155 روبل (مینی بوس 100 روبل و مترو 55 روبل)

(در زمان سفر ما به مسکو، هر دلار آمریکا 56.5 روبل و هر روبل، معادل 73 تومان بود)

 

روز دوم: 27 آذر، پیش به سوی شمالگان

امروز باید آماده می شدیم که مسکو را به مقصد مورمانسک به امید دیدن شفق قطبی ترک کنیم. مورمانسک واقع در شبه جزیره کولا در منتهی الیه شمال غرب روسیه، درست هم مرز با کشور فنلاند، کمی بالاتر از مدار قطب شمال است، بله، قطب شمال! جایی که حتی اسمش هم حس سرما دارد.

از صبح مشغول تدارک سفر شدیم، از تهیه بلیت گرفته تا جدا کردن وسایلی که باید می بردیم از وسایلی که در هاستل مسکو می ماند. برای هماهنگی خودرو و کرایه ون در مورمانسک هم با یک جستجوی ساده اینترنتی، با یک راننده محلی توافق کردیم.

قیمت بلیت دوسره مسکو – مورمانسک – مسکو، 8000 روبل شد (حدود 135 دلار) که از پیش بینی ما اندکی بیشتر بود. قبل از سفر و در تهران، در جستجوهایمان، بلیت 100 دلاری هم پیدا کرده بودیم، اما به دلایلی که قبلا گفتم صلاح نبود که جلوتر، این پرواز را بگیریم. از گروه 18 نفره ما، 11 نفرمان راهی این سفر شدیم. هوای مسکو برفی شده بود اما طبق پیش بینی ها تا فردا از میزان ابر در منطقه مقصد ما کاسته می شد و این، امید ما را برای دیدن شفق قطبی، زنده نگه می داشت.

C9XWwBcODx4ecO7ZUcai1ixv8MPtXBXSFDb2g7N4.jpeg

تصویر شماره 17- مسیر پروازی مسکو-مورمانسک

 

محل پرواز ما فرودگاه محلی Domodedovo مسکو و ساعت پرواز، 8 شب بود. در ایستگاه Krasnye vorota (خط یک قرمز، ایستگاه C) در نزدیکی هاستل، سوار مترو شدیم و در ایستگاه Okhotny riad (ایستگاه D روی نقشه) خط عوض کردیم. سپس با متروی خط دو (سبز رنگ) به ایستگاه  Domodedovo (ایستگاه E) رفتیم. (قیمت بلیت متروی مسکو، ثابت است و مسافت تاثیری در نرخ بلیت ندارد اما با خرید تعداد بیشتر بلیت، از قیمت بلیت های تک سفره، کاسته می شود).

پس از پیاده شدن از مترو به ایستگاه قطار بین شهری رفتیم و با این قطار، راهی فرودگاه شدیم. با اینکه نام قطار اکسپرس بود ولی فقط 80 کیلومتر سرعت داشت! بعد از نیم ساعت به فرودگاهی رسیدیم که علیرغم تصور ما اصلا کوچک نبود.

هواپیمایی Red wings، میزبان ما در این پرواز بود و پس از دو ساعت و نیم، در فرودگاه پوشیده از برف مورمانسک به زمین نشستیم.

2ll5rBTbPmjtIokRiG3pCap0o6frkDQg50fFux8c.jpeg تصویر شماره 18- فرودگاه  Domodedovo

qjfmiSgN2DgIn357yywvCyS7QowYakY5U48GyNM5.jpegتصویر شماره 19- هواپیمایی Red wings

 

با توجه به حساس بودن منطقه و نیز هم مرزی با اسکاندیناوی، هنگام رسیدن به فرودگاه کنترل و سخت گیری شدیدی صورت می گرفت، از پاسپورت همه ما عکاسی شد و تا وقتی که راننده نیامد اجازه خروج از فرودگاه را نداشتیم. محل اقامت و مدارک راننده ای که هماهنگ شده بود تا ما را به هاستل برساند بررسی شدند. در هر حال، مجوز ورود ما به مناطق قطبی صادر شد و پا به محدوده قطب شمال گذاشتیم. (با توجه به حساسیتی که روی ایرانی ها برای مهاجرت غیرقانونی به اسکاندیناوی وجود دارد حتما باید محل اقامت را از قبل، بوک کرده باشید و با راننده محلی، برای حمل و نقل توافق کرده باشید).

با یک ون بنز 18 نفره، راهی هاستل شدیم. راننده انگلیسی بلد نبود و با گوگل ترنسلیت با ما ارتباط برقرار می کرد.

در سرتاسر شهر، المان هایی از شفق قطبی به صورت سازه های نورانی یا آهنی ساخته بودند تا نشان دهند، برای دیدن شفق قطبی، این شهر، گزینه مناسبی است. نام هاستل ما Evro بود که هاستل بسیار خوب و مرتبی بود. هر چند در ابتدا، هاستل دیگری را مد نظر داشتیم، اما با توجه به آنکه پر شده بود، با یک جستجوی سریع در بوکینگ، این هاستل را انتخاب کردیم. هزینه دو شب اقامت در هاستل، پس از 10 دقیقه چانه زنی، 650 روبل برای هر نفر شد. همانطور که راهی هاستل بودیم شفق قطبی را از دور دیدیم ولی برای دیدن آن با کیفیت بهتر باید از شهر خارج می شدیم که لازم بود تا 12 شب منتظر بمانیم. اما راننده گفت که بهتر است تا فردا صبر کنید، ما هم به او اعتماد کردیم و برای استراحت مستقیما به سمت هاستل رفتیم.

Uye5UPMtblPOl1HkDLoCIbYA2lTad9vIBmGBGRqG.jpegتصویر شماره 20- شفق قطبی از دور

afzKbE4Ie4vgj99ujqReHH591Cg4Z4eJgSB8Q256.jpeg تصویر شماره 21- اتاق ما در هاستل مورمانسک

 

هزینه ها:

بلیت دوسره مورمانسک: 8000 روبل

بلیت مترو: 100 روبل

قطار اکسپرس:500 روبل

کرایه ون در مورمانسک: ساعتی 1800 روبل به اضافه سه ساعت شارژ (مجموعا 6500 روبل)

هاستل برای دو شب: 650 روبل

 

روز سوم: 28 آذر، هاسکی پارک

برنامه امروز، حرکت به سمت هاسکی پارک (Husky Park)، سورتمه سواری و رفتن به دهکده سامی (Sami Village)، برای آشنایی با فرهنگ قطب نشینان بود. تور هاسکی و سورتمه سواری با گوزن و ناهار ویژه را از طریق سایت  visitmurmansk.info، ابتدا با رد و بدل کردن ایمیل و سپس تماس تلفنی، هماهنگ و رزرو کردیم. خوشبختانه پسر روس به انگلیسی مسلط بود و هماهنگی به راحتی صورت گرفت.

هاسکی پارک در 165 کیلومتری و دهکده سامی در 110 کیلومتری مورمانسک واقع بودند. سامی ویلیج، دهکده ایی بود که بازسازی سبک زندگی سامی ها در آن انجام شده بود و محل اقامت و رستوران و غیره هم داشت، از جمله چادرهای سنتی جهت اقامت گردشگران. اما در حقیقت، آن چیزی نبود که ما فکر می کردیم. طبق گفته شخصی که مسوول سورتمه ها بود و اجدادش از سامی ها بودند، امروزه سامی های بسیار اندکی در روسیه و کمی بیشتر در شمال فنلاند باقی مانده اند و دیدن اقوام سامی -و آنچه که ما بیشتر به نام اسکیموها می شناسیم- دیگر در روسیه ممکن نیست. بنابراین سامی ویلیج را در حد مختصر بازدید کرده و بیشتر زمان را در هاسکی پارک گذراندیم که کامل تر و بزرگ تر هم بود.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *